داستان این فیلم درباره‌ی یک مادر است که به یک گروه زیرزمینی از مراقبان می پیوندد تا سعی کنند دخترش را از یک موسسه دولتی نجات دهند.

داستان فیلم درباره‌ی پسری خجالتی به نام پیت کارنل است که یک نابغه‌ی کامپیوتر می‌باشد. اما هنگامی که او با یکی از همکلاسی‌هایش آشنا می‌شود ، زندگی‌اش رو به سیاهی و تاریکی می‌رود و…

داستان سریال درباره "رچد" یک پرستار جوان در یک مرکز نگهداری بیماران روانی است که تبدیل به پرستاری تلخ و به عبارتی یک هیولای به تمام معنا برای مریضان خودش می شود. این سریال بر اساس رمان معروف دیوانه از قفس پرید نوشته “کن کسی” توسط شبکه نتفلیکس ساخته شده است.

فیلم چگونگی به شهرت رسیدن یک جوان رقاص به نام "ماری" را به تصویر می کشد ...

این فیلم در مورد زنی به نام فرانچسکا می باشد که در زندگیش دچار مشکلی بزرگ شده است. درست در زمانی که به یک حامی نیاز دارد، او با فرد غریبه ای برخورد می کند. این برخورد یا زندگی آن ها را به سمت مسیری بهتر و در نهایت شادمانی می کشاند و یا آن ها را به سمت یک پایان غم انگیز هدایت می کند. تمام این ها در حالی است که فرانچسکا به صورت مخفیانه به دنبال یکی از عزیزان خودش است که نتوانسته آنطور که باید و شاید از او خداحافظی کند…

زمانی که دو بیگانه به یک جامعه کوچک وارد می شوند دختری 17 ساله نقش خود در خانه را زیر سوال می برد و کنجکاو می شود که چه آینده ایی برای او در دنیایی بزرگتر وجود دارد و ...

پیروزی کتنیس اوردین و پیتا ملارک در دوره 74 ام مسابقات عطش مبارزه تبدیل به جرقه ای برای شورش مردم در مناطق مختلف پانم می شود و اکنون کاپیتول به دنبال شکار کتنیس و پیتا است و …

‘ فروشگاهی اسرارآمیز در یک شهر کوچک شروع بکار می کند.این فروشگاه به نظر می رسد همیشه عمیقترین خواسته هر خریدار را موجود دارد،اما در ازای آن بهایی سنگینتر از آنچیزی تصور می شود دریافت می کند ...

هیدز با نیروی شیطانیش، هركول پسر زئوس و هرا، خدایان یونانی را به انسان فانی تبدیل می كند و به زمین می فرستد و تا زمانی كه هركول قهرمان واقعی نشود، نمی تواند نزد خدایان باز گردد. او پس از آموزش نزد فیلو موفق می شود تا شهر را از وجود هیولایی غول آسا نجات دهد و سپس عاشق مگ می شود و ...

دو آدم کش به نام هاي «وينسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموريت مي يابند تا چمداني را که دزيده شده، از سارقان پس بگيرند و در جريان اين عمليات به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کنند. «وينسنت» مأمور مي شود تا «ميا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «ميا» بر اثر استفاده ي بيش از حد مواد مخدر، به حال اغما مي افتد و «وينسنت» با تلاش فراوان او را نجات مي دهد...